صفحات

دیباچه

مادران پارک لاله/اسلو(حامیان مادران عزادار ایران/اسلو)در تاریخ سوم بهمن 1388 در اسلو برای حمایت و همراهی با مادران ایرانی شکل گرفت و تا امروز با همه ی فراز و فرودهای خود و تا روز تحقق خواست مادران پارک لاله در ایران ادامه خواهد یافت

گزارش گردهمایی گروه حامیان مادران پارک لاله اسلو شنبه ۳۰.آوریل.۲۰۱۱






حامیان مادران پارک لاله اسلو  در گردهمایی امروز خود ، شنبه 30 آوریل علیه حکم اعدام شیرکو معارفی ،زندانی سیاسی کرد اعتراض کردند. شيرکو معارفی اهل بانه، حدود سه سال پيش بازداشت و به اتهام محاربه توسط دادگاه انقلاب اسلامی سقز به اعدام محکوم شد که رای صادره در دادگاه تجديد نظر و عليرغم اعتراض وکلای معارفی و ارسال به ديوانعالی کشور مجدداً تأييد گرديد . ما خواهان آزادی فوری و بی قید شرط شیرکو معارفی و همینطور سایر زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم .



به امید آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی
حامیان مادران پارک لاله/اسلو

ما مادران، نگران زندگی طاقت فرسا و غیر انسانی فرزندان مان هستیم!


ضمن تبریک روز جهانی کارگر(اول ماه می)، مبارزات حق طلبانه و خستگی ناپذیر کارگران کشورمان را در راه رسیدن به آرمانهای والای شان گرامی می داریم.

متاسفانه در شرایطی به روز جهانی کارگر نزدیک می شویم که اکثریت کارگران کشورمان از کمترین حقوق کارگری یعنی داشتن تشکل مستقل کارگری، انجمن های مستقل صنفی، امنیت شغلی، دستمزد منصفانه، حق اعتراض و ... محروم اند. در این بازار آشفته، کارفرمایان با غیرانسانی ترین شیوه بستن قراردادهای کوتاه مدت، عدم تأمین امنیت شغلی، ندادن ماهها حقوق کارگران، تعدیل نیرو به بهانه ورشکستگی، تعطیل شدن کارخانجات و کارگاه ها و اخراج های دسته جمعی و نداشتن بهداشت مناسب و . . . کارگران را هرچه بیشتر زیر فشار قرار می دهند.

مردم شریف و آزاده!
در شرایطی که خود مسئولین جمهوری اسلامی پایین تر از ششصد هزار تومان حقوق را زیر خط فقر عنوان می کنند، حداقل حقوق کارگران سیصد و سی هزار تومان است و تازه همین حقوق را هم ماهها به کارگران پرداخت نمی کنند و زندگی مشقت بار کارگران هر لحظه دشوارتر و امکان زندگی برای آنان سخت تر می شود.

در شرایطی که شعار عدالت اجتماعی و حمایت از کارگران گوش جهانیان را پر کرده است، حذف سوبسیدها و به تبع آن گرانی سرسام آور، نصیب کارگران و اقشار پایین جامعه شده که از کمترین درآمد برخوردارند و با پرداخت یارانه هم گوشه کوچکی از زخم های اقتصادی شان التیام نمی یابد؛

در شرایطی که هر روز خبر تعطیلی و ورشکستگی کارخانه ها یا کارگاه های کوچک یا تعدیل نیروی انسانی یا عدم پرداخت حقوق معوقه کارگران و غیره را می شنویم، می بینیم که کارگران گاهی برای گرفتن حداقل حقوق اولیه شان دست به اعتصاب و اعتراض می زنند ولی پاسخی جز زندان و شکنجه و کشتار دریافت نمی کنند و صدای حق طلبانه شان خاموش می گردد؛ ما مادران پارک لاله که خود را از این کارگران می دانیم و نگران زندگی سخت و طاقت فرسای خود و فرزندان مان هستیم، ضمن اعلام حمایت از کارگران و پشتیبانی از مبارزات آنان، خواهان رسیدگی به وضعیت معیشتی و زندگی انسانی کارگران هستیم.

- خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی از جمله کارگران زندانی ؛
- خواهان داشتن تشکل مستقل کارگری و سندیکا و انجمن های صنفی کارگران ؛
- خواهان لغو قراردادهای کوتاه مدت کار ؛
- خواهان رفع انواع تبعیض از کارگران؛
- خواهان داشتن امنیت شغلی کارگران ؛
- خواهان لغو حکم اخراج به هر بهانه ای هستیم؛

ما مادران، از بند و حبس و زندان بیزاریم و نمی گذاریم که هیچ انسان آزاده ای به بند کشیده شده، یا برای گرفتن حقوق انسانی خود کشته شود.
ما مادران، مانند هر انسان آزاده ای، فشارها و تبعیض های روزافزون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را حس می کنیم و با همین احساس و همدلی مان که هسته اصلی وجودی انسان است، جلوی هر نوع تبعیض و ظلمی را خواهیم گرفت و راه بهروزی را به دست خواهیم آورد.

ما مادران پارک لاله ایران و حامیان، همراه و همدوش با کارگران و سایر مردم شریف و آزاده ایران و جهان برای گرامی داشت روز جهانی کارگر و اعتراض به وضعیت موجود، در روز 11 اردیبهشت (اول ماه می) فریاد برخواهیم آورد و خواهان زندگی بدون تبعیض و انسانی خواهیم شد.

مادران پارک لاله(عزادار)
شششم اردیبهشت1389



افزایش فشار بر نسرین ستوده برای تن دادن به اعترافات اجباری و احتمال از سرگیری اعتصاب غذا از سوی وی

گردهمایی  گروه حامیان مادران اسلو جهت همدردی و حمایت از نسرین ستوده شنبه ۳۰ آپریل ۲۰۱۱ از ساعت ۱۵ تا ۱۶ در اکر بریگه
http://www.bamdadkhabar.com/2011/04/post_5118/

به احکام سنگین مادران ایران اعتراض کنیم
 گروه حامیان مادران اسلو روز اول ماه مه، 11 ارديبهشت روز جهاني كارگر هماهنگ با تما می گروه های اپوسسیون در اسلو جهت حمایت از کارگران زندانی بخصوص منصور اسانلو و اعتراز به اعدام ها ی اخیر گرد هم میاید
در این روز باید صدای آزادی کلیه کارگران زندانی و زندانیان سیاسی را در بند رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی به گوش مردم آزادیخواه نروژ برسانیم
دیدار ما روز یکشنبه اول مه از ساعت ۱۰ به بعد میدان کارگر اسلو

به احکام سنگین مادران ایران اعتراض کنیم


مردم آزاده و شریف ایران؛
مادران و خانواده های داغدار؛
سازمان ها و نهادهای حقوق بشری ایران و جهان!
و تمام کسانی که در هر نقطه جهان برای حقوق انسانی تلاش می کنید و نگران اید!

نزدیک به دو سال از شروع جنبش اعتراضی مردم ایران می گذرد. این حرکت اعتراضی از "رای من کو" شروع و در تداوم و پویایی خود به خواستی پایه ای یعنی "حق زندگی انسانی بدون تبعیض" منجر شد. این جنبش اعتراضی، از سوی حکومت پاسخی جز زندان و شکنجه و گلوله و کشتار در زندان ها و خیابان ها نداشت و دوباره مادران بسیاری را به انتظار در برابر زندان ها کشاند یا در راهروهای نهادهای قضایی و امنیتی سرگردان و تعداد زیادی را نیز عزادار کرد.

مادران داغدار و خانواده های مجروحین و زندانیان سیاسی و حامیان در اعتراض به تمامی جنایت ها و همچنین برای دادخواهی از فرزندان دلبند خود سیاه پوشیدند و در یک حرکت نمادین، هر شنبه بعدازظهر در میدان آب نمای پارک لاله و سه پارک دیگر گردهم آمدند و با در دست گرفتن عکس فرزندان خود، شمع روشن کردند و صدای اعتراض شان را به گوش مردم سراسر دنیا رساندند و اعلام کردند که تا رسیدن به خواسته های شان از مبارزه دست نخواهند کشید. از آن زمان این حرکت اعتراضی به اشکال مختلف ادامه دارد و مادران و حامیان هم چنان بر سه خواسته خود پای می فشارند:

1- آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی- عقیدتی
2- لغو کلیه اشکال مجازات اعدام و کشتار در زندان و خارج از زندان
3- محاکمه و مجازات علنی و عادلانه آمرین و عاملین جنایات سی و دو سال گذشته و اخیر ایران

وحشت از تداوم این حرکت، باعث شد که حکومت به اشکال مختلف، مادران و حامیان و خانواده های مجروحین را تحت فشارهای شدید قرار دهد. این فشارها از عدم تحویل اجساد جان باختگان به خانواده ها، جلوگیری از برگزاری مراسم، جلوگیری از معالجه زندانیان، دستگیری مادران و خانواده ها، تهدید و ارعاب، محرومیت از حقوق شهروندی و دیگر اشکال سلب حقوق انسانی مادران و حامیان بوده است که می توان برای بیان این حقایق کتاب ها نوشت.

اکنون به برخی از مواردی که در طی این مدت رخ داده است، اشاره می شود:

1- آزار و اذیت مادران داغدار و حامیان از طریق ایجاد مزاحمت و دستگیری های بی مورد و غیر قانونی طی چندین نوبت، که نزدیک به 100 نفر از مادران و حامیان را دستگیر و هر کدام را چندین روز در حبس نگاه داشتند.

2- اهانت و ایجاد فشار و آزار و اذیت از طریق احضار های چندین باره به نهادهای امنیتی و قرار دادن احضار شدگان در وضعیت استرس و فشارهای شدید روحی و روانی.
3- آزار و اذیت مادران و حامیان از طربق برقراری تماس های تلفنی تهدیدآمیز و اقدام به استراق سمع و شنود تلفن هایشان.

4- ایجاد کنترل های شدید امنیتی و اقدام به نقض حقوق شهروندی از طریق یورش به منازل و حمله به خانواده ها و مادران عزادار و حامیان در نوبت های مکرر

5- قراردادن خانواده های مفقودین و مجروحین تحت فشارهای شدید امنیتی و یا تلاش برای این که آنها را با تهدید یا تطمیع، مجبور کنند که دست از شکایت برداند تا اطلاعاتی به بیرون منتقل نشود.

6- بارها مادران و خانواده ها و حامیان را تحت فشارهای روحی، روانی شدید قرار دادند که چند نفر از آنها مجبور به ترک کشور شدند و امکان زندگی عادی را از آنها و خانواده های شان سلب کردند.

در طی این مدت غیر از دستگیری های چند روزه و فشارهای روحی، روانی روزمره، تعدادی از مادران را در بازداشت های طولانی مدت نگاه داشتند. این بازداشت های موقت حتی تا سه ماه نیز به طول انجامید که به اختصار به آنها اشاره می شود:

1- در 5 دی سال 88 (روز تاسوعا)، خانم پروانه راد در خیابان دستگیر و مدت 40 روز در بازداشت نگاه داشتند و با محکوم کردن وی به جزای نقدی، او را آزاد کردند.

2- در 18 بهمن سال 88، به منزل خانم ام البنین ابراهیمی حمله کردند و ایشان را دستگیر و نزدیک به 40 روز در بازداشت نگاه داشتند. وی با کفالت آزاد شد ولی هنوز پرونده اش باز است.


3- در 19 بهمن سال 88، به منازل خانم ها لیلا سیف الهی، ژیلا مکوندی، فاطمه رستگاری نسب، الهام احسنی و نادر احسنی حمله کردند و آنها را دستگیر و حدود 40 روز در بازداشت نگاه داشتند. همان روز به منزل خانم منصوره بهکیش نیز رفتند که در منزل نبود و یک ماه و نیم بعد هنگام سفر به ایتالیا، از فرودگاه بازگردانده و پاسپورت وی ضبط و ممنوع الخروج می شود و به اشکال مختلف ایشان و خانواده اش را از زندگی اجتماعی محروم می کنند. همچنین آقای نادر احسنی را از فروردین سال 89 تا بهمن همان سال در حبس نگاه می دارند.

4- در 17 مهر سال 89، به منازل خانم ها اکرم نقابی و ژیلام مهدویان حمله کردند و آنها را که قصد سفر داشتند، به همراه دختران شان بازداشت کردند. دختران پس از 12 روز و مادران پس از دو ماه و نیم با وثیقه وثیقه آزاد کردند ولی هنوز پرونده شان باز است.

5- در 14 آذر سال 89، تعدادی از مادران عزادار و حامیان را در روز تولد جان باخته امیرارشد تاجمیر در بهشت زهرا دستگیر و پس از ساعاتی آزاد کردند. همان روز خانم ها حکیمه شکری و ندا مستقیمی و آقای رمضانی(پدر رامین) را در بازداشت نگاه می دارند. خانم مستقیمی بعد از یک ماه با وثیقه 100 میلیون تومانی و خانم شکری با تحمل روزهای طولانی انفرادی در وضع ممنوع الملاقات، پس از سه ماه با وثیقه سنگین 300 میلیون تومانی آزاد می شوند و هنوز پرونده آنها باز است.

6- در 19 بهمن سال 89، حدود 35 تن از مادران و حامیان را دسته جمعی به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار کردند و هر کدام را به صورت تک تک مورد بازجویی قرار دادند و با توهین و تهدید از آنها تعهد گرفتند و مورد اذیت و آزار قرار دادند.

7- در 23 بهمن سال 89، دادگاه خانم ها سیف الهی و مکوندی و آقای نادر احسنی تشکیل و در تاریخ 20 فروردین سال 90 احکام قطعی به آنها ابلاغ می شود. خانم ها سیف الهی و مکوندی را حقوق بشری می نامند و به جرم " تبانی و تجمع علیه امنیت " و " تبلیغ علیه نظام " به 4 سال زندان و آقای نادر احسنی را به 2 سال زندان محکوم می کنند.

این احکام برای کسانی صادر شده اند که خود مادر نیستند، ولی حاضر شده اند برای همدردی، بر خواسته های مادران و خود پافشاری کنند. آنها معتقدند که کشته شدگان و مجروحین و زندانیان سیاسی، فرزندان تمامی مردم ایران هستند و هر آزادی خواهی خود را موظف می داند که به این بی عدالتی ها اعتراض کند.

ما امضاکنندگان این دادنامه با اعلام حمایت خود، از تمامی نهادهای بین المللی و همچنین از تمامی معترضین به نقض آشکار حقوق بشر در ایران، می خواهیم که با همراهی خود مانع اجرای این احکام غیرقانونی شوند.
مادران پارک لاله(عزادار)
چهارم اردیبهشت 1390




فراخوان حامیان مادران پارک لاله اسلو به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر


فراخوان مشترک به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کار و کارگر

با همگامی و پشتیبانی ۷۳ تشکل و نهاد ایرانی

امضاها ادامه دارد
محل برنامه ها به تدریج اعلام خواهد شد

شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۰ - ۱۶ آپريل ۲۰۱۱

Please scroll down to see the information in other language



بزرگداشت روز جهانی کارگر در یازدهم اردیبهشت سال ۱۳۹۰، در فضای دگرگونی خواهی و در تداوم جنبش پُرتوان کارگری و جنبش سبز همچون فرازی از جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
امروز ۳۲ سال از انقلاب بهمن ۵۷ که یکی از خواست هایش عدالت اجتماعی بود می‌گذرد. طبقه کارگر ایران نه تنها به عدالت اجتماعی نرسیده، بلکه از داشتن اصلی‌ترین حق خود، یعنی داشتن تشکل‌های مستقل صنفی نیز محروم است. جمهوری اسلامی به جـای پاســخ مثبت به درخواست‌های به حق کارگران، هر گونه دادخواهی را، با اخراج، سرکوب، زنــدان و شکنجــه پاسخ می‌دهد. اسالو مبارز سندیکالیست مستقل و سمبل کارگران زندانی، که به خاطر دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان ایران به ۶ سال زندان محکوم شده است، به رغم درخواست مکرر آزادی‌اش از سوی مجامع بین المللی کارگری و فعالان جنبش‌های مدنی هم‌چنان در زندان به سر می‌برد.
کارگران و زحمتکشان ایران، نهادها و تشکل‌های مستقل کارگری و کنشگران جنبش کارگری برای تامین حقوق صنفی، اجتماعی و سیاسی خود در پیکاری سهمگین علیه حکومت استبدادی و نهادهای بزرگ انحصاری ـ نظامی و رانت‌خواران فاسد حاکم بر ایران درگیرند. آن‌ها می‌کوشند با اعتصاب، گردهمایی، تظاهرات اعتراضی و تحصن به حقوق خود دست‌یابند. آگاهان جنبش کارگری و فعالان سندیکایی مبارزه قهرمانانه خود را در زیر شدیدترین فشار و سرکوب دولت جمهوری اسلامی و به بهای سنگین زندان، فقر و بی‌خانمانی به پیش می‌برند. آنان در این نبرد عدالت خواهانه از پشتیبانی دیگر جنبش‌های اجتماعی برخوردارند، امری که زمینه ساز پیوند مبارزه آنان با جنبش گسترده دموکراتیک و ملی ایران می‌باشد.
تشکل‌های مستقل کارگری در سالیان اخیر، خواست‌های جمعیت بزرگ کارگران، زحمتکشان و کارکنان بخش‌های تولیدی و خدماتی را در منشورهای‌شان تدوین کرده اند :

مطالبات صنفی

دستمزدها ـ پرداخت فوری دستمزدهای معوقه کارگران. ـ افزایش فوری حداقل دستمزدها با دخالت نظر نمایندگان منتخب مجامع عمومی کارگران. ـ تامین امنیت شغلی برای کارگران و تمامی مزدبگیران. ـ توقف اخراج و بیکارسازی کارگران. ـ لغو قراردادهای موقت و سفید امضا.
ـ افزایش حقوق بازنشستگی و رفع هرگونه تبعیض در پرداخت آن.
- بهره مندی بازنشستگان از تامین اجتماعی و خدمات درمانی.
تشکل ـ به رسمیت شناخته شدن بی‌قید و شرط حق ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری و حق اعتصاب. ـ برچیده شدن کلیه نهادهای دست ساز دولتی از محیط های کار.
اصلاح قوانین ـ تدوین و تصویب قانون کار جدید با دخالت مستقیم نماینده های منتخب مجامع عمومی کارگران. ـ برخورداری تمام بیکاران از بیمه بیکاری متناسب با یک زندگی انسانی تا زمان اشتغال به کار. ـ تعطیلی رسمی اول ماه مه و گنجاندن آن در تقویم رسمی کشور و لغو ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم این روز .

مطالبات سیاسی و اجتماعی

ـ آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی. ـ به رسمیت شناخته شدن بیقید و شرط حق اعتراض، تجمع، تحزب، آزادی بیان و آزادی مطبوعات ـ لغو فوری مجازات اعدام. ـ بررسی مجدد طرح هدفمندکردن یارانه ها با شرکت نمایندگان منتخب تشکل‌های کارگری و کارمندی و متخصصین حوزه اقتصاد. ـ لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمین برابری کامل و بی‌قید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه های زندگی خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی. ـ برخورداری تمامی کودکان از امکانات آموزشی، رفاهی و بهداشتی یکسان و رایگان، جدا از نوع جنسیت و وابستگی‌های ملی، نژادی و مذهبی آنان و موقعیت اقتصادی و اجتماعی والدین شان.

ما ایرانیان برون مرزی در روز اول ماه مه، همراه و هماهنگ با جهان کار، سندیکاها، اتحادیه ها و نهادهای کارگری به پشتیبانی از مبارزات کارگران و زحمتکشان میهن‌مان برای رسیدن به حقوق‌شان برمی‌خیزیم. ما بر این باوریم که رسیدن کامل به این حقوق در گرو تغییرات ساختاری در جامعه ماست.
ما با شرکت گسترده در جشن جهانی روز کارگر و با طرح شعارها و خواسته های کارگران میهن‌مان، بر اعتبار جنبش کارگری و نقش موثر آن در تداوم، پیشرفت و تکامل جنبش دموکراسی خواهی ایران تاکید می‌کنیم و می‌کوشیم به جنبش دادخواهانه و عدالت گسترانه کارگران و ملت ایران یاری رسانیم.
ما از آزادیخواهان، نهادهای کارگری، نهادهای حقوق بشری و عدالت‌خواه در سراسر جهان می‌خواهیم که در سالـروز اول ماه مه با برگزاری کنفرانس، سمینار، گردهمایی، راه پیمایی، نوشتن نامه به سازمان ملل، جمع آوری امضا و کارهای ابتکاری دیگر خواستار لغو قوانین ضد کارگری و آزادی زندانیان سیاسی از جمله فعالین کارگری شوند.
ما از همه نیروهای دمکرات و مترقی دعوت می کنیم تا در رسانـدن صــدای کارگران ایران به گـوش سازمان‌هــای جهانــی حقوق بشر و سازمانهای بین المللی کارگری، برای فراهم نمودن شرایط زندگی بهتر کارگران و یکایک مردم ایران با حداکثر توان و نیرو تلاش کنند.
ما از شهروندان، سندیکاها و سازمان‌های کارگری و نهادهای بین المللی در سراسر جهان می‌خواهیم که نقض حقوق کارگران و سندیکاهای کارگری در ایران را محکوم کرده و برای آزادی فعالیت‌ِ سندیکاهای کارگری در ایران یاری رسانند.
ما خواهان لغو حکم اعدام تمام زندانیان سیاسی محکوم به اعدام از جمله شیرکو معارفی و حبیب الله لطیفی می‌باشیم.
خواهان آزادی فوری تمام فعالان جنبش کارگری و سندیکایی از جمله بهنام ابراهیم زاده، منصور اسالو، ابراهیم اسماعیلی، رضا رخشان، رضا شهابی، غلامرضا غلامحسینی، ابراهیم مددی؛ فعالان جنبش معلمان از جمله عبدالرضا قنبری و رسول بداغی(اعضای سندیکای معلمان)؛ فعالان جنبش زنان از جمله عالیه اقدام دوست و مهدیه گلرو؛ فعالان جنبش دانشجویی از جمله بهروز جاوید تهرانی‌ و بهاره هدایت؛ وکلای شجاعی که تنها جرمشان دفاع از زندانیان سیاسی و فعالان اجتماعی است از جمله نسرین ستوده و محمد اولیایی فرد؛ روزنامه نگاران زندانی از جمله ابولفضل عابدینی و مسعود باستانی هستیم.
ما خواهان آزادی تمام زندانیان سیاسی و پایان دادن به زندانی کردنِ همراهان جنبش سبز خانم‌ها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی و آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی، هستیم.



برگزار کنندگان:

۱- اتحاد برای ایران / بلژیک
۲- اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران / آمریکای شمالی
۳- انجمن پویا (برای حمایت از جامعه مدنی و مشارکت مردمی) / کلن
۴- انجمن زنان ایرانی / مونترآل
۵- انجمن سکو لار دموکراسی / اورنج کانتی
۶- انجمن سکورلار دموکراسی / لس آنجلس
۷- انجمن گفتگو و دمکراسی / پاریس
۸- انجمن نسل سوم / استکهلم
۹- انجمن واشنگتن
۱۰- انجمن همبستگی / دالاس
۱۱- انجمن همبستگی ایرانیان / هامبورگ
۱۲- ایران آزاد - کانون دفاع از حقوق بشر، آزادی و دموکراسی / آلمان
۱۳- ایرانیان صلح طلب / دالاس
۱۴- بنیاد اسماعیل خویی / آتلانتا
۱۵- پشتیبانان حقوق بشر و دمکراسی در ایران / اسن
۱۶- جامعه مدافعان حقوق بشر و دموکراسی / هامبورک
۱۷- جامعه دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران / سوئد
۱۸- جبهه متحد دانشجویی / کانادا
۱۹- جمعیت پشتیبانی از جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران / برلین
۲۰- جمعیت پشتیبانی از مبارزات دمکراتیک مردم ایران / کلن
۲۱- جمعیت پشتیبانی از مبارزات مردم ایران / استکهلم
۲۲- جمعیت دفاع از حقوق مردم ایران / اتریش
۲۳- جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی/ هامبورگ
۲۴- جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران / کلن
۲۵- جنبش سبز لندن/ لندن
۲۶- حامیان مادران پارک لاله / اسلو
۲۷- حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح / دورتموند
یکشنبه، ۱ مه ۲۰۱۱، ساعت ۱۱
راهپیمایی از جلوی تاتر شهر (پلاتز در آلتن سناگوگن بطرف پارک وستفالن)
برنامه در محل پارک تا ساعت ۱۸ بعد از ظهر ادامه خواهد داشت

۲۸- حامیان مادران پارک لاله در لس آنجلس / ولی
۲۹- حامیان مادران پارک لاله / هامبورگ
۳۰- حامیان مادران پارک لاله / وین
۳۱- خانه همبستگی مهر / کلن
۳۲- دانشجویان سبز / برمن
۳۳- دانشجویان و جوانان موج سبز / کلن
۳۴- دمکراسی سکولار /شیکاگو
۳۵- شبکه همبستگی ملی ایرانیان / فرزنو
۳۶- شبکه هواداران صلح، آزادی و عدالت اجتماعی / استکهلم
۳۷- فدراسیون اروپرس
۳۸- کانون دموکراتیک ایرانیان / دالاس
۳۹- کانون ره آورد / آخن
۴۰- کانون فرهنگ و هنر ایرانیان / فرزنو
۴۱- کانون فرهنگی ایرانیان / هلند
۴۲- کمیته ۳۱ برای دفاع از جنبش حقوق مدنی در ایران / تولوز
۴۳- کمیته آمریکاییان- ایرانیان پیشرو / آمریکا
۴۴- کمیته ایران / بوستون
۴۵- کمیته جمعی از ایرانیان نورد راین وستفالن / کلن، بن، بوخوم، اسن، دوسلدورف
۴۶ - کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی / پاریس
یکشنبه، ۱ مه ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۳۰
راهپیمایی از میدان رپوبلیک(جمهوری) به میدان ناسیون (ملّت)

۴۷- کمیته نروژی- ایرانی حمایت از مبارزات مردم ایران / نروژ
۴۸- کمیته همبستگی با مبارزات مردم ایران / شیکاگو
۴۹- گروه ۲۲ خرداد / هامبورگ
۵۰- گروه مدافعان حقوق بشر برای ایران / فلوریدا
۵۱- مونیخ همیار ایران / مونیخ
۵۲- نهاد دفاع از دمكراسى و آزادى در ایران - نداى ایران / اتریش

اگر به عنوان یک نهاد می‌خواهید با سازماندهی حرکتی در شهرتان به صورت مستقل، و یا در همکاری با نهادهایی از شهر شما که در حرکت سراسری اول ماه مه شرکت دارند، به لیست برگزارکنندگان این حرکت بپیوندید، و یا می‌خواهید از این حرکت پشتیبانی کنید، با ایمیل زیر تماس بگیرید :
free.iran.for.all.iranians@gmail.com

کنفرانس مطبوعاتی در فرانکفورت: نقض حقوق بشر در ایران

کنفرانس مطبوعاتی در فرانکفورت: نقض حقوق بشر در ایران 03.05.2011


برگزار کننده: سازمان عفو بین الملل در فرانکفورت (امنستی)
سخنرانان و موضوع سخنرانی:
خانم خدیجه مقدم : مادران پارک لاله
خانم مونیکا ویتکوفسکی(سخنگوی امنستی در فرانکفورت) : مجازات مرگ در ایران
خانم دکترهاله عنایتی: نقض حقوق بهائیان
آقای شهاب الدین شیخی: نقض حقوق کردها در ایران
آقای دکتر مصطفی آزمایش: نقض حقوق دراویش
آقای هلموت گابل: مجری برنامه
زمان: 03.05.2011 ساعت 11 صبح
(EVA) Evangelisches Frauenzentrum, Saalgasse 15, 60311 Frankfurt مکان:
ایمیل برای تماس قبلی:
( خبرنگاران لطفا تا روز 02.05.2011 ثبت نام کنند) mail@amnesty-frankfurt.de
ورود برای همه آزاد است
بعد از ظهر همین روز از ساعت 15 تا 18 برگزاری اکسیون خیابانی "یک چهره برای حقوق بشر در ایران" در هاوپت واخه فرانکفورت از طرف امنستی ، حامیان مادران پارک لاله/فرانکفورت و کمیته حمایت از دانشجویان و دراویش

Pressemitteilung
IRAN KONFERENZ: „Menschen, Rechte, Freiheit“
3. Mai 2011, 11h
Evangelisches Frauenzentrum (EVA) Saalgasse 15, 60311 Frankfurt .
Seit den brutalen Menschenrechtsverletzungen nach der Präsidentschaftswahl 2009 in Iran hat die Welt Einblick in die tatsächlichen Machtverhältnisse und in die gefährliche Situation von Regimekritikern bekommen. Beispielsweise sind die Hinrichtungszahlen seit Dezember 2010 alarmierend angestiegen. Die Konferenz bietet die Möglichkeit, Informationen aus erster Hand über vielfältige gesellschaftliche Bewegungen und Gruppierungen abseits des Regimes, über Unterdrückungs-praktiken und Hintergründe der Ideologie zu erhalten.
Referenten:
Dr. Hale Enayati:Rechtsanwältin, Bahai ,Lage der Bahai in Iran
Khadijeh Moghaddam:Gründerin „Mütter vom Laleh Park“, Mitbegründerin 1 Million-Unterschriften-kampagne und ehemalige Gefangene des berüchtigten Evin Gefängnisses, Lage der „Mütter vom Laleh Park“
Monika Wittkowsky: Amnesty International Frankfurt: Todesstrafe in Iran
Dr. Mostafa Azmayesh: vergleichender Religionswissenschaftler, International Organisation to preserve Human Rights in Iran, Paris: Hintergründe des Regimes und Lage der Derwische
Shahabeddin Sheikhi: Journalist und Blogger, Mitglied der 1 Million-Unterschriftenkampagne: Menschenrechtsverletzungen an Kurden
Moderation: Helmut N. Gabel, Entwickler, mehriran.de, Hannover
Wir bitten um namentliche Anmeldung bis zum 2. Mai unter
mail@amnesty-frankfurt.de

گزارش گردهمایی گروه حامیان مادران پارک لاله اسلو شنبه .۱۶آوریل.۲۰۱۱












 " من حق زندگی دارم، فرزندم حق زندگی دارد، مادرم، پدرم، همسرم، خواهرم، برادرم، همسایه ام، دوستم حق یک زندگی آزادانه و به دور از تبعیض و عادلانه را دارند و من این حق را دارم که از حقوق تمامی انسان هایی که دوستشان دارم، دفاع کنم و هیچ کس نمی تواند این حقوق را از من سلب کند.
منصوره بهکیش
بر گرفته از سایت مادران پارک لاله "

ما حامیان مادران پارک لاله  دراسلو تلاش های هفتگی خود درجهت افشاگری قتل های روزانه در ایران، دراعتراض به نقض فاحش حقوق بشر در سطوح گسترده ، در اعتراض به صدور احکام غیرعادلانه برای حامیان مادران پارک لاله و درحمایت همیشگی از خواسته های برحق مادران پارک لاله




حامیان مادران پارک لاله اسلو






Nasrin Sotoudeh Withdraws Appeal Request After Being Told Prison Sentence Would Be Upheld

While lawyer and human rights activist Nasrin Sotoudeh was being awarded by the PEN American Center, her husband, Reza Khandan, told the International Campaign for Human Rights in Iran that Sotoudeh withdrew her appeal request after being told by interrogators that her 11-prison sentenced will be upheld by the Appeals Court.
“In my last visit with Ms. Sotoudeh, last Thursday, she told me that she wrote a letter to the Head of the Revolutionary Court on 9 April, and completely withdrew her objection to her lower court’s decision, and neither herself nor her lawyers will pursue her objection any further. So, if Ms. Sotoudeh’s withdrawal is accepted, her 11-year sentence from the lower court will be her final sentence,” Khandan told the Campaign.
“She was told, ‘we will make sure that your Appeals Court will hold the same 11-year sentence for you.’ Because her interrogators had once before told her that they would not let her get less than 10 years in prison, and the lower court trial showed that they have enough power to make the judge vote a certain way and follow through with their promise, Ms. Sotoudeh said that our efforts are futile and we won’t pursue it anymore,” said Khandan about the reasons for Sotoudeh withdrawing her request.
“After all this time, the appeals court branch for my wife’s main charge has not been determined, and despite the repeated visits to the Revolutionary Court by one of my wife’s lawyers, Ms. Parakand, the appeals court branch for her case has not been announced. Also, the lower court ruling for my wife’s other charge of ‘poor Islamic hejab’ has not been determined after all these months,” Khandan told the Campaign.
“The worst part of our visits is that the kids are sent in to visit their mother accompanied by prison guards. Despite our requests, they have never allowed us to take the kids to where their mother is and return them. Eight months after my wife’s arrest, I have not yet been able to have an in-person visit with her. Our kid’s visits with her are short and just for a few minutes,” Khandan said about visitations with his wife.
“Her psychological state is good. She has never complained about her physical state either, except the time she insisted that she has developed vision problems and \ requested to be examined by a doctor, which has not been granted till now,” Khandan said about Nasrin Sotoudeh’s physical and psychological condition.
“She remains in Ward 209. Of course she has a cellmate most of the time. Her cellmate was separated from her during the Nowruz [Iranian New Year] holidays, and she went on a hunger strike; the next day they brought in another cellmate. Most of her cellmates have had non-political charges, but the woman who is her cellmate right now has political charges,” he added.
Nasrin Sotoudeh was summoned to Evin Prison Court on 4 September 2010 and was arrested and imprisoned there. In January 2010, she was sentenced to 11 years in prison, with a 20 year ban on being professionally active and 20 a year travel ban on charges of “acting against national security,” “colluding and propagating against the Islamic Republic of Iran,” and “membership in the Defenders of Human Rights Center.” Eight months after her arrest, she remains at Evin Prison without a single day of furlough. She has two young children.



  1.  

حمله به اردوگاه اشرف را محکوم می کنیم

حمله وحشيانه نيروهای نظامی نوری المالکی به اردوگاه اشرف را به شدت محکوم می کنيم!

بامداد جمعه 19 فرودین 1390، نیروهای ارتش عراق با استفاده از سلاح های گرم و شلیک مستقیم به ساکنین اردوگاه اشرف (اردوگاه سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق) یورش مسلحانه می برند. ساکنین بی دفاع و غیر مسلح، با دست های خالی و با چوب و سنگ به این حمله معترض شده و این درگیری ها و یا عوامل پشت پرده باعث می شود که نیروهای عراقی حمله را شدت بخشیده و برخی را با نفربر و ماشین های نظامی زیر گرفته و بقیه را به گلوله ببندند.

در این حمله حداقل 30 نفر از نیروهای مجاهدین کشته و 300 نفر مجروح و به بیمارستان منتقل می شوند که با امکانات ضعیف اردوگاه هنوز هم مشخص نیست چند نفر از آنها جان سالم بدر برده اند. خبرهای جسته و گریخته حاکی از مرگ 6 دختر جوان در بین جان باختگان است.

مجاهدین قبل از انقلاب 57 در کنار دیگر نیروهای مبارز، بر علیه رژیم ستم شاهی مبارزه می کردند و در زمان انقلاب نیز در سرنگونی شاه همراه مردم بودند، ولی پس از مدت کوتاهی مغضوب واقع شدند و رژیم تعداد زیادی از آن ها را به زندان های طویل المدت محکوم و تعداد بسیاری را نیز اعدام کرد و بقیه به کشور عراق پناهنده شدند.

در اواخر جنگ ایران و عراق، مجاهدین در قالب عملیاتی به نام "فروغ جاویدان" به ایران حمله کردند و این حمله به شدت سرکوب شد. رژیم این حمله را بهانه ای برای کشتار دیگر مجاهدین در زندان قرارداد و طبق برنامه ای از قبل طراحی شده، دست به کشتار دسته جمعی وسیعی زد که نمونه ای از "جنایت علیه بشریت" است. این کشتار از مرداد ماه سال 1367 با اعدام مجاهدین آغاز و در شهریور همان سال با کشتن هزاران نفر از زندانیان سیاسی گروه های دیگر، بخصوص زندانیان با تفکر چپ به پایان رسید. گفتنی است که تعداد زیادی از جان باختگان حتی حکم زندان شان به پایان رسیده بود و تا به حال هیچ مسئولی پاسخ نداده است که کشتار زندانیانی که از قبل زندانی شده بودند و حکم زندان داشتند، چه ربطی به حمله مجاهدین به ایران داشت.

ما به نگاه و یا شیوه مبارزاتی و عملکرد خوب یا بد آن سازمان نمی پردازیم، چون موضوع صحبت ما نیست، ولی اعتقاد عمیق داریم که روابط غیر دموکراتیک و رهبری هرمی و یک طرفه از بالا به پایین و همچنین نبود امکان نقد سازنده در آن سازمان، صدمات جبران ناپذیری به بدنه جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی ایران زده است و به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. همان گونه که این روابط و شیوه نگاه به رهبری در دیگر سازمان ها و حکومت ها را قابل پذیرش نمی دانیم و معتقدیم قدم اول در فساد و تباهی هر سازمان و نهادی، نبود روابط دموکراتیک و افقی و نقادانه در شیوه رهبری و هدایت آن سازمان است.

اردوگاه اشرف مکانی در کشور عراق است که مجاهدین خلق سال هاست به آنجا پناه برده و برای خود زندگی تازه ای را شروع کرده اند. ما از کم و کیف زندگی آنها و علت و علل نوع زندگی شان در کشوری هم مرز ایران نیز اطلاعی نداریم، ولی معتقدیم هر ایرانی حق زندگی و انتخاب شیوه زندگی در کشور خودش یا کشوری دیگر را دارد. آنها به خاطر نبود امنیت جانی در کشورشان ایران، به کشور عراق پناه بردند و آن کشور موظف بوده است که از آنها محافظت کند، نه اینکه آنها را مورد حمله قرار دهد.

کشور عراق نیز زمانی این نیروها را پذیرفت که با جمهوری اسلامی در حال جنگ بود و پذیرش این نیروها را به نفع خود می دید، ولی پس از صلح با ایران، علاقه ای به حضور آنها نداشت. ساکنین این اردوگاه از سال 1382 که کشور عراق تحت کنترل آمریکا در آمده بود، توسط نیروهای امریکایی خلع سلاح شدند و از سال 1388 که آمریکا بخش اعظم نیروهای خود را از عراق بیرون کشید، این اردوگاه تحت کنترل نیروهای عراقی در آمد و از آن زمان، مدام شاهد درگیری های مختلف بوده است.

ما مادران پارک لاله(عزادار)، ضمن ابراز تأسف از کشته و زخمی شدن انسان های بی دفاع که مورد حمله نیروهای نظامی عراقی قرار گرفته اند و ضمن همدردی با خانواده های آنها، از سازمان ها و نهادهای بین المللی حقوق بشری می خواهیم که این موضوع را به طور جدی پیگیری و مورد بررسی قرار دهند و از ادامه روند کشتار جلوگیری کنند.
این حمله وحشیانه را به شدت محکوم می کنیم و خواهان رسیدگی به روند چگونگی این جنایات از طرف سازمان های مسئول بین المللی هستیم.
مادران پارک لاله(عزادار)
20 فروردین 1389

به جرم دفاع از حقوق بشر

از خودم شرم می کنم، زمانی که اجازه می دهم مدعیان آزادی و عدالت اجتماعی و مجریان قانون، به جای خدمت به مردم، دفاع از حقوق بشر را جرم تلقی کنند و من خاموش بمانم!
در پی یورش به منازل خانم ها لیلا سیف الهی و ژیلا کرم زاده مکوندی و دیگر دوستان از جمله فاطمه رستگاری نسب و الهام و نادر احسنی در تاریخ 19 بهمن سال 1388 و دستگیری و زندانی کردن شان تا اواخر اسفند همان سال، امروز شنبه 20 فروردین 1390 آنها را به دادگاه احضار کردند که پرونده شان مورد رسیدگی قرار گیرد. در این دادگاه، حکم 4 سال حبس برای خانم ها سیف الهی و کرم زاده مکوندی و 2 سال حبس برای آقای نادر احسنی در نظر گرفتند که قرار است وکلای هر یک نسبت به این حکم ها اعتراض کنند. خانم مکوندی در دادگاه می گوید: "کسی نباید به خاطر فکر و اندیشه اش زندانی شود" و قاضی مقیسه به منشی اش می گوید: "بنویس این خانم حقوق بشری است" آری چون ایشان و تمامی مردم آزاده از آزادی بیان و اندیشه و آزادی زندانیان سیاسی دفاع می کنند، جرم شان دفاع از حقوق بشر و سنگین است.
در طی این مدت نیز به اشکال مختلف ما و دیگر مادران و حامیان را تحت فشار و مورد اذیت و آزار قرار داده اند. این اذیت و آزارها شامل دستگیری، شکنجه، اعتراف گیری، احضار های دسته جمعی و فردی، تهدیدهای تلفنی، تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم، تهدید به عدم شرکت در مراسم و همدردی با مادران، تهدید به عدم شرکت در حرکت های اعتراضی، تهدید به عدم دید و بازدید، جلوگیری از حضور بر خاک جان باختگان و غیرو و هم چنین محرومیت از حق زندگی و تحصیل و کار برای برخی از اعضای خانواده های ما بوده است. نادر احسنی نیز نزدیک به یک سال حبس کشید و اواخر سال 1389 از زندان آزاد شد. در همان زمان به منزل اینجانب نیز آمدند که در منزل نبودم و یک ماه و نیم بعد که قصد سفر به ایتالیا برای دیدار فرزندم را داشتم، از فرودگاه بر گردانده شده و پاسپورتم را ضبط کردند و همچنان ممنوع الخروجم. بگذریم از بسیاری فشارهای و محرومیت های وارده به هر یک از دوستان و مادران و خانواده های جان باختگان که اگر بخواهیم تنها یک جمله از هر یک را بگوییم، می توان کتاب ها نوشت.
آری ما سی و دو سال پیش بر علیه ظلم و ستم شاهی بلند شدیم که آزادی مان را به دست آوریم، این بود آن آزادی که وعده اش را دادند؛ ما خواستیم که عدالت اجتماعی برقرار شود، این بود آن عدالت اجتماعی؛ ما خواستیم جامعه ای عاری از زور و سرنیزه و بر مبنای خواست و اراده مردم به وجود آید، این بود آن جمهوری مردم که پس از گذشت این همه سال، حاکمان نشسته بر قدرت و مجریان قانون به خود اجازه می دهند که تو را به واسطه حمایت از حقوق مردم و آزادی خواهی و رعایت حقوق بشر، مجرم به حساب آورند.
من از خودم منزجر می شوم، زمانی که می بینم تمامی مبارزات و خواست ها و تلاش ها و جان فشانی های مردم اینچنین به سخره گرفته می شود و من فریادم را در گلو خفه کنم.
من از خودم شرم می کنم، زمانی که می بینم با من و خانواده ام و دوستانم و دیگر مردمی که دوستشان دارم به اشکال مختلف تحقیر و توهین و تبعیض روا می دارند و باز من خاموش بمانم.
من از خودم بدم می آید، زمانی که می بینم خودم به دنبال گرفتن حق و حقوق شهروندی ام نیستم و اجازه می دهم که حاکمان و ناقضان حقوق بشر، به اشکال مختلف حقوقم را از من بگیرند و باز من سکوت پیشه کنم.
من حق زندگی دارم، فرزندم حق زندگی دارد، مادرم، پدرم، همسرم، خواهرم، برادرم، همسایه ام، دوستم حق یک زندگی آزادانه و به دور از تبعیض و عادلانه را دارند و من این حق را دارم که از حقوق تمامی انسان هایی که دوستشان دارم، دفاع کنم و هیچ کس نمی تواند این حقوق را از من سلب کند.

منصوره بهکیش
20 فروردین 1390

گزارش گردهمایی گروه حامیان مادران پارک لاله اسلو شنبه ۹.آوریل.۲۰۱۱








مادران پارک لاله، خواهان آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی می باشند.
مادران پارك لاله، اعدام را يك قتل سازمان يافته مي دانند و مخالف هرگونه قتلي با هر شكل و هر نامي از جمله
سنگسار و قصاص مي باشند و خواهان لغو قانون مجازات اعدام هستند.
مادران پارك لاله، خواهان محاكمه آمران و عاملان جنایات ۳۲ سال گذشته می باشند .
مادران پارک لاله، از همه جان های بیدار و آزاده تقاضای حمایت و همبستگی داریم .

حامیان مادران پارک لاله اسلو

هفت سال است که فرزندم بدون حق مرخصی در زندان است

دادستان تهران بر اساس فهرستی که بازجوهای وزارت اطلاعات به او داده اند، جمعی از زندانیان سیاسی زندان های اوین و رجایی شهر را از سال گذشته تاکنون از حق ملاقات حضوری محروم کرده است. این فهرست که به مثابه یک دستورالعمل توسط وزارت اطلاعات به دادستان تهران ابلاغ شده، شامل فهرستی از زندانیان سیاسی محبوس در اوین و رجایی شهر است که برخی از آنان به طور دائمی از ملاقات حضوری ممنوع و برخی دیگر به صورت دوره های چند ماهه از این حق اولیه و قانونی خود محروم شده اند.
این ممنوعیت نه فقط زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات که حتی تعدادی از زندانیان سیاسی را که بیش از پنج سال در زندان به سر می برند، نیز شامل می شود. حمیدرضا محمدی زندانی سیاسی که هم اینک در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شود مدت هفت سال است که از حق مرخصی محروم و از بعد از انتخابات هم ملاقات حضوری و تماس تلفنی وی قطع شده است.
مادر این زندانی سیاسی در گفتگو با وبسایت جرس می گوید:«الان سی و یک سال است که همسرم فوت کرده و یک زن شصت و سه ساله هستم و حمید رضا پسر بزرگ و سرپرستم بود. خود مسئولین زندان هم می بینند چه حال و روزی دارم و با موهای سفید فقط یک صدا از من باقی مانده و بیست و چهار ساعت در زندان اوین و دادگاه هستم. من یک مادرم و شب و روز در دادگاه و زندان و اینور و آنور هستم تا بلکه یک مرخصی به پسرم بدهند اما تا اسم پسرم را در کامپیوتر می زنند می گویند زندانی سیاسی است و دیگر جوابم را نمی دهند. چقدر برای مرخصی مراجعه کردم اما دریغ از یک جواب…. این در حالی است که مرخصی حق پسرم است. پسرم بعنوان یک شهروند زندانی حق و حقوقی دارد و باید مرخصی بیاید.»
حمیدرضا محمدی نوروز امسال نیز مشابه سال‌های قبل نتوانست به مرخصی بیاید و خانم محمدی می‌گوید بعد از انتخابات جنجال برانگیز سال ۸۸ حتی حق ارتباط تلفنی با خانواده و ملاقات حضوری نیز از او دریغ شده است. خانم محمدی می‌گوید که برای مصاحبه نکردن در مورد وضعیت فرزندش تحت فشار نیروهای امنیتی قرار دارد و می‌افزاید:«من از کسی که دلش واقعا برای ملت می سوزد، یک خواهشی دارم و آن این است که حق و حقوق این جوانها را بدهند. من که چیزی از اینها نمی خواهم فقط یک مرخصی و تماس تلفنی که حق پسر من بعنوان یک شهروند است را بدهند. بالاخره بعنوان یک شهروند یک حق و حقوقی داریم (که نداریم) یک مرخصی بدهند. پسرم که جوانی اش گرفته شد حداقل حقوق اولیه اش را به او بدهند.»
حمیدرضا محمدی  در تاریخ ۱۷ اسفند ماه ۱۳۸۳ بازداشت شد. او به اتهام ارتباط با انجمن پادشاهی ایران به ۱۱ سال و ۶ ماه زندان محکوم شده است.