امروز مردم حال و هوایی دیگر داشتند، زیرا علیرغم سرکوب های بسیار جنبش اخیر مردم در سال 88 و تهدیدهای همه روزه نیروهای نظامی و قضایی و امنیتی، مردم از یک طرف به واسطه تمامی جنایت ها و تبعیض ها و بی عدالتی ها و محدودیت های جمهوری اسلامی و از طرف دیگر به واسطه اوج گیری مبارزات مردم دیگر کشورها و پیروزی تونس و مصر، جانی تازه در دل شان زنده شده بود و آرزوهایشان را دست یافتنی تر می دیدند.
امروز در خیابان آزادی نیروهای امنیتی فراوانی را به چشم می دیدی، البته مانند سال قبل با لباس های متفاوت نبودند و فقط لباس های سبزتیره با کلاه خود و باتوم و تفنگ هایی که رنگ می پاشیدند و گاز اشک آور بودند. لباس شخصی هم بسیار زیاد بود. به نظر می رسید که خیلی در میان مردم نبودند و پشت نیروهای امنیتی گارد گرفته و می دویدند و به مردم حمله می کردند. گاز اشک آور زیادی زدند و با اسحله های رنگ پاش نیز به مردم حمله کردند تا بتوانند آنها را شناسایی کنند. با باتوم و سنگ به مردم حمله می کردند و مردم هم به آنها حمله می کردند. من اسلحه ای دست نیروهای امنیتی ندیدم و احتمالا برخی از آنها و یا لباس شخصی ها اسلحه کمری داشتند. روحیه نیروهای امنیتی اصلا خوب نبود و بسیار هراسان به نظر می رسیدند. این یورش ها و مقاومت مردم، آنها را کلافه کرده بود و نمی دانستند چه کنند، یکی از آنها به دیگران گفت: بایستی روحیه خودمان را حفظ کنیم و شروع به شعار دادن کردند " روحیه عالیه" در حالیکه معلوم بود که از روحیه خوبی برخوردار نیستند. در مقابل مردم خیلی شجاعانه در مقابل نیروهای امنیتی می ایستادند. مردم پس از یورش فرار می کردند و دوباره جمع می شدند و شعار می دادند. شعارها عمدتاً موارد زیر بود:
مرگ بر دیکتاتور؛ نترسیم، نترسیم، ما همه با هم هستیم؛
فقط چند بار "الله اکبر" و "یاحسین میرحسین"؛
مصری، تونسی، ایرانی - اتحاد، مبارزه، پیروزی؛
دیکتاتوری نابود است ،آزادی در راه است؛
و از همه بیشتر با صدای بلند، دست ها را بلند می کردند و کف می زدند: مبارک، بن علی، نوبت سیدعلی.