صفحات

دیباچه

مادران پارک لاله/اسلو(حامیان مادران عزادار ایران/اسلو)در تاریخ سوم بهمن 1388 در اسلو برای حمایت و همراهی با مادران ایرانی شکل گرفت و تا امروز با همه ی فراز و فرودهای خود و تا روز تحقق خواست مادران پارک لاله در ایران ادامه خواهد یافت

ممانعت از حضور خانواده ها در خاوران


امسال نیز به نوعی دیگر از تجمع خانواده ها در سالگرد کشتار جمعی سال 67 در خاوران جلوگیری کردند.
امروز برخلاف چند سال گذشته خیابان لپه زنک در محاصره نیروهای امنیتی نبود، خیابان ظاهری آرام داشت و رفت و آمد عادی صورت می گرفت. درب جلویی خاوران مانند سال های قبل بسته بود. خانواده ها برای ورود بایستی به درب پشتی قسمت بهایی ها می رفتند. جلوی این در ماشین ون نیروی انتظامی ایستاده بود و ظاهرا کاری نداشتند، ولی در حقیقت به نوعی دیگر مراقب اوضاع بودند. وقتی خانواده ها با گل های در دست می خواستند به خاوران وارد شوند، دیدند این درب هم قفل است. برخی به راه افتادند و جلوی در جلویی واقع در خیابان لپه زنک توقف کردند و آن موقع بود که چند ماشین نیروی انتظامی و امنتی ظاهر شدند و خانواده ها را از ایستادن منع می کردند، ولی خانواده ها بدون توجه به حضور آنها و بدون ترس از ماشین های خود پیاده می شدند و گل های خود را از روی نرده ها به روی خاک عزیزان شان پرتاب می کردند. نیروهای امنیتی در این موقع وارد عمل می شدند و شماره ماشین ها را یادداشت کرده و کارت شناسایی برخی از خانواده ها را طلب می کردند، ولی معلوم بود که دستور دستگیری و ایجاد سر و صدا ندارند. خانواده ها هم یکی یکی می آمدند و می رفتند.
هرچند امسال نیز به شیوه ای متفاوت از چند سال گذشته از تجمع خانواده ها در سالگرد کشتار جمعی سال 67 جلوگیری کردند، ولی نشان داد که پیگیری و پایداری خانواده برای حضور دایم در خاوران به بار نشسته و حکومت مجبور به عقب نشینی شده و برای بازخورد کمتر آن در سطح داخلی و بین المللی تغییر رویه داده است. در طی این سال ها از سال 60 تا به حال، هر چند بارها خاوران را زیر و رو کردند، راه را به روی خانواده ها بستند، درب ها را قفل کردند، راه را ناهموار کردند، دستگیر و زندانی کردند، تهدید و توهین کردند، مامور مخفی گماردند، ولی خانواده ها نا امید نشدند و مدام به خاوران بی آب و علف و بی نشان رفتند و می روند تا شاید روزی این رفتن ها به بار نشیند و این سند جنایت به طور رسمی پذیرفته شود و روز پاسخگویی و دادخواهی فرا رسد و تمامی مردم بتوانند با آسودگی خیال برای بازدید به آنجا بیایند و خاوران را غرق گل و بوسه و شعر و موسیقی کنند.