صفحات

دیباچه

مادران پارک لاله/اسلو(حامیان مادران عزادار ایران/اسلو)در تاریخ سوم بهمن 1388 در اسلو برای حمایت و همراهی با مادران ایرانی شکل گرفت و تا امروز با همه ی فراز و فرودهای خود و تا روز تحقق خواست مادران پارک لاله در ایران ادامه خواهد یافت

گزارش همبستگی حامیان در نشست ژنو


گزارش همبستگی حامیان در نشست ژنو

حکومت جمهوری اسلامی از بزرگترین ناقضان حقوق بشر در وضعیت زندانها و حبس فعالین مدنی و سیاسی
گزارش همبستگی جهانی حامیان مادران پارک لاله ایران
در نشست جانبی کنفرانس ژنو در بررسی وضیعت حقوق بشر در ایران

همبستگی جهانی حامیان مادران پارک لاله سپاسگزار است که این فرصت هر چند کوتاه به ایشان داده شده تا در این اجلاس به وظیفه خود عمل نموده، ضمن انعکاس صدای دادخواهی مادران پارک لاله ایران، به یکی از موارد مهم نقض حقوق بشر در ایران، حبس زندانیان سیاسی- عقیدتی و وضعیت زندانهای جمهوری اسلامی ، که رسیدگی به آن یکی از خواسته های بنیادین این کارزار میباشد مختصراً بپردازد.

مادران پارک لاله ایران به همراه گروه های حامی خود که پس از کشتار خیابانی خیزش مردمی جنبش سبز در جون 2009 با نام "مادران عزادار ایران" شکل گرفتند، نه تنها خواهان دادخواهی جنایت هایی هستند که توسط حکومت جمهوری اسلامی رخ داده است، بلکه آزادی تمامی زندانیان سیاسی -عقیدتی و لغو مجازات اعدام را نیز خواستارند و هم اکنون نیز چندتن از این مادران آزادی خواه و عدالت طلب، تنها به جرم پیگیری وضعیت فرزندان در بندشان یا همدردی با خانواده های داغدار مانند: پروین مخترع(1) و ژیلا کرم زاده مکوندی(2) به احکام ناعادلانه محکوم شده اند و در زندان به سر می برند.


گرچه کمیته حقوق بشر سازمان ملل در ژنو در پایان اجلاس خود در7 نوامبر 2011 نقایص فاحشی را در کارنامه حقوق بشر حکومت جمهوری اسلامی ایران گزارش می کند، این واقعیت توسط آقای احمد شهید نیز مورد تأکید قرار می گیرد که "انکار نقض حقوق بشر توسط حکومت ایران، نشانه وخامت اوضاع است" چرا که حکومت جمهوری اسلامی مصوبات مجامع بین المللی حقوق بشری را کاغذ پاره می خواند و ریئس قوه قضاییه ایران امضای پیمان نامه جهانی حقوق بشر توسط ایران را اقدامی اشتباه قلمداد می کند .

علیرغم فشار های روز افزون به فعالان حقوق بشر در دست یابی به شواهد ، بنا به گزارش خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران درسالنامه آماری نقض حقوق بشر در ایران - ویژه سال ۲۰۱۱، جمعاً ۱۰۲۰ مورد شکنجه زندانیان، ۲۶۳ مورد عدم رسیدگی یا محرومیت از خدمات پزشکی زندانیان، ۹۳ مورد انتقال غیرقانونی زندانی به سلول انفرادی، ۹۲۷ اعمال محدودیت خارج از قانون بر زندانیان، ۱۸۹ مورد اقدام به اعتصاب غذای زندانیان، ۲۶۰ مورد انتقال اجباری یا تبعید زندانیان، ۲ مورد خودکشی زندانی، ۲۳۵۱۸۰ اعمال فشار و تهدید زندانیان، ۸۳ مورد قتل زندانیان، ۱۳۹ مورد بلاتکلیفی زندانیان، ۵ مورد مرگ زندانی بر اثر بیماری، ۱۶ مورد اجرای حکم شلاق و قصاص عضو، ۶۶ مورد عدم دسترسی به وکیل، ۵۳ مورد پرونده سازی بر علیه زندانیان، ۱۰۵۰ مورد نگهداری زندانی در محیط نامناسب و ۱۶۲ مورد گزارشات متفرقه گردآوری شده است.(3)

در حالی که جمعیت بزرگی از زندانیان سیاسی-عقیدتی زندانهای ایران را بسیاری از دگر اندیشان، وکلا ،دانشجویان، تلاشگران حقوق بشر و فعالان صنفی و مدنی تشکیل میدهند ، روزنامه نگاران در این میان به خصوص از شمار بالایی برخودارند.

کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران در گزارش سال ۲۰۱۱ خود ، جمهوری اسلامی ایران را "بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران در جهان " نامیده‌ است. بنا به اظهار این کمیته جمهوری اسلامی هم‌چنان از «حبس انبوه» روزنامه‌نگاران برای خاموش کردن صدای معترضان و جلوگیری از پوشش دادن خبرهای انتقادی استفاده می‌کند . در این گزارش آمده است جمهوری اسلامی تا یکم دسامبر ۲۰۱۱ تعداد ۴۲ روزنامه‌نگار را در شرایطی غیربهداشتی و سلول‌های پرازدحام در زندان‌هایی چون رجایی‌شهر و اوین در حبس نگه داشته‌ است و حدود نیمی از آنان بخش هایی از مدت حبس خود را به منظور اعتراف گیری در سلول انفرادی به‌سر برده‌اند.(4)

اخیراً نیز در گیری های نیروهای امنیتی با مردم در مناطق عرب نشین اهواز، شوش و حمیدیه چندین قربانی و دهها بازداشتی به دنبال داشته است که هنوز بسیاری از خانواده های بازداشت شدگان خبر روشنی از وضعیت آنان ندارند.

لازم به یادآوری ا ست بنا به خبری که روز گذشته چهارم مارچ منتشر شد ، عبدالفتاح سلطانی نیز به 18 سال زندان در تبعید و 20 سال محدومیت از وکالت محکوم شد. این وکیل سر شناس که در سال 2009 در شهر نورنبرگ جایزه حقوق بشر به او اعطا شده بود، تنها بدلیل" تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر" و دفاع از زندانیان عقیدتی با اتهام واهی" اقدام علیه امنیت ملی" چنین حکمی را دریافت می کند.

گرچه بنا به شهادت ها و نوشته های هزاران زندانی، شکنجه در زندانهای ایران تاریخی طولانی و درد بار دارد(5)، در گزارش اخیر سازمان عفو بین الملل نیز که در فوریه 2011 تحت عنوان" افزایش فشار برزندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران " انتشار یافته است، به برخی از شکنجه های رایج در زندانهای جمهوری اسلامی چنین اشاره شده است: کتک، شوک برقی، حبس در قفس های تنگ، آویزان کردن از پا ، تجاوز جنسی و یا تهدید به تجاوز زنان و مردان شامل بکار گیری اشیاء (مانند باتوم)، تهدید به مرگ و یا ایجاد تجربه مرگ با اعدامهای ساختگی، بازداشت اعضای خانواده زندانیان سیاسی و یا تهدید به باز داشت و شکنجه آنان،محروم کردن از نور، خواب، آب و غذا....

اعمال شکنجه برای گرفتن اعتراف نامه های ساختگی از زندانیان سیاسی- عقیدتی ، در بسیاری از دیگر نوشته ها و شهادت های زندانیان نیز آمده است از جمله ، خوراندن برگه اعتراف نامه به زندانی تا زمانی که عین خواسته های شکنجه گران را تأ مین کند (6) . همچنین کشیدن ناخن، سوزاندن با آتش سیگار، خوراندن داروهای روان گردان ، باز جویی های طولانی با بدن برهنه و تحقیر، فرو بردن سر در کاسه توالت....تنها نمونه هایی از این چنین اقدامات ضد انسانی است که به وفور و طی سالها در زندانهای حکومت جمهوری اسلامی تجربه شده است.

گرچه نمونه های بیشماری را میتوان از انواع فشار های جسمی و روانی وارد بر زندانیان سیاسی –عقیدتی نام برد اما شاید تنها یک نمونه بسیار ساده و ابتدایی از آن درک ما را از این درد روز مره، ملموس تر کند و آن اینکه به عنوان مثال به دختر 12 ساله نسرین ستوده وکیل زندانی که همراه برادر 4 ساله اش به ملاقات با مادر میروند اجازه دیدار نمیدهند با این بهانه که جحاب اسلامی اش که همان لباس مدرسه اش بوده ، مناسب نبوده است ! (7)

احمدباب فعال سیاسی کرد نیز که مدت 4 ماه و 20 روز در زندان های مریوان وسنندج تحت شکنجه ، و حدود 5 ماه زندانی انفرادی بوده است ، اشاره می کند به شلاق هایی که تا حد مرگ به کف پای او زده شده ، تجربه اعدام ، شکستن دنده هایش، محرومیت های طولانی از خواب و تهدید به تجاوز. وی اطلاع میدهد در پایان دوره انفرادی 33 کیلو وزن از دست داده و هنوز بعد از یک سال آثار شکنجه روی بدنش باقی است(8)

بنا به گزارش هرانا همچنین در هفته های اخیر چندین زندانی سیاسی در زندان ارومیه جهت انجام مصاحبه تلویزیونی و اعترافات دیکته شده تحت فشار و زندانهای انفرادی قرار گرفته اند (9)

اما شکنجه در زندانهای جمهوری اسلامی، تنها بخشی از این جنایات است ، حال آنکه آنچه شبانه روز در بسیاری از زندانهای ایران بر زندانیان عادی و سیاسی از زن و مرد تا پیر و نوجوان، می گذرد خود جریانی است به نهایت تآسف بار و بدور از شأ ن انسانی .

بطور کلی تراکم جمعیت ، عدم رعایت اصل تفکیک مجرمین، نبود امنیت ، عدم دسترسی به خدمات درمانی ،ضایع کردن حق بهره گیری از وکلای مناسب، فقدان شدید ابتدایی ترین امکانات بهداشتی ار جمله دسترسی به توالت و حمام ، عدم وجود و یا قطع غیر قانونی امکانات ارتباطی، و محرومیت از حق ملاقات و تلفن ،فعالیت گسترده باند های مواد مخدر، سهل الوصول بودن این مواد، گسترش روز افزون اعتیاد، تجاوز های جنسی، و نیز خرید و فروش افراد برای سوء استفاده های جنسی که منجر به شیوع وحشتناک بیماریهای ایدز و هپاتیت در میان زندانیان شده است، همگی نه تنها حاکی از عدم رعایت موازین آیین نامه اجرایی سازمان زندانها ست بلکه زیر پا نهادن ابتدایی ترین حقوق انسانی به شمار میرود.

افشاگری های تنی چند از زند انیان سیاسی که بخشی از آنها به بیرون راه یافته است خبر ازعمق فجایعی دارد که درزندان های جمهوری اسلامی به وفور رخ می دهد؛ از جمله نامه های مهدی محمودیان از زندان رجایی شهر ، سید ضیاء نبوی اززندان کارون ، و یا نامه افشاگرانه9 زندانی سیاسی - عقیدتی زن در انتقال خود به زندان قرچک ورامین ما را با بخش کوچکی از وضعیت اسفبار درون این زندان ها آشنا می کند.

علی کانتوری فعال سیاسی- مدنی از دوران اقامت خود در زندان قزل حصار چنین گزارش میدهد که 10 تا 15 زندانی در فضایی به مساحت 6 متر مربع ، حتی این امکان را نداشته اند که هفته ای دوبار به مدت 3 دقیقه حمام کنند و همه زندانیتن از شپش در رنج بودند. همچنین رویا عراقی از تجربه خود در زندان اوین چنین می گوید که 4 نفر در سلولی تنگ حتی جای دراز کشیدن هم نداشته اند و بوی تعفن توالت در میان این اتاق ، بدون هیچ پنجره یا دریچه ای برای تهویه هوا شدیدآ آزاردهنده و تحقیر کننده بوده است. (10)

عدم دسترسی به خدمات درمانی نیز در زندانها تاکنون قربانیان بسیاری گرفته است. از جمله خانم فاطمه الوندی مادر مهدی محمودیان، فعال حقوق بشر وافشا گر شکنجه و تجاوز در زندان کهریزک طی نامه ای به رییس سازمان زندانها شکایت نموده است که علیرغم در خواست پزشک زندان خدمات درمانی لازم از فرزند او دریغ میشود و او که بخشی از ریه خود را در اثرشکنجه و ضرب وشتم شدید ازدست داده است در معرض خطر جدی سلامتی قرار دارد (11). لازم به ذکر است این مادر خود نیز به جرم پیگیری وضعیت فرزندش تحت فشار بوده وبارها مورد باز جویی قرار گرفته است.

بنا به اعتراف رییس سازمان زندانها در مارچ 2011، تنها در طی 18 ماه 55000 نفر به تعدادزندانیان اضافه شده است بی آنکه هیچ فضای جدیدی بنا شده باشد. در اواخر جون 2011 نیز یونس موسوی عضو کمیته قضایی مجلس خود تاءیید کرد که اضافه جمعیت در زندانها آنقدر جدی است که زندانیان روی پله ها می خوابند و بودجه زندانها آنقدر کم است که حتی غذا، پوشاک، و پتوی زندانیان را تامین نمی کند.

عدم رسیدگی به پایه ای ترین خواست های زندانیان سیاسی تا کنون بارها بسیاری از آنان را ناچار نموده به عنوان آخرین و تنها راه در مقابل دستگاههای قضایی و امنیتی متوسل به اعتصاب غذا شوند که البته متأسفانه رسیدگی به خواست های ابتدایی و کاملاً محدودشان هم بسیار به ندرت صورت میگیرد. از جمله محمد صدیق کبودوند فعال حقوق بشر کرد که مدت 4 سال است در زندان به سر میبرد ناچار بود با وجود آنکه خود تا کنون سه سکته ناقص مغزی و قلبی داشته است برای رسیدن به حق انسانی و ابتدایی خود در دیدار با فرزند جوانش که مبتلا به بیماری سرطان می باشد دست به اعتصاب غذا بزند. (19 فوریه 2012)

دکتر مهدی خزعلی ، پزشک و فعال سیاسی نیز که به 14 سال حبس تعزیری در زندان براز جان و 10 سال تبعید در همان شهر و 90 ضربه شلاق محکوم شده است ، امروز 57 امین روز اعتصاب غذای خود را در زندان اوین سپری می کند .

از طرف دیگر همه این بی عدالتی ها در حالی صورت می گیرد که سایه شوم اعدام برسر چندین تن از دگر اندیشان و فعالان سیاسی –مدنی و نیز بسیاری دیگر زندانیان عادی همچنان گسترده است و علیرغم اعتراض های جهانی هرلحظه زندگی آنان را به شدت تهدید می کند از جمله: سعید ملک پور، زانیار و لقمان مرادی، کشیش ندرخانی،عبدالرضا قنبری، محمد رضا پورشجری، وحید اصغری، شهروز وزیری،احمد رضا هاشم پور،مهدی علیزاده، و امیر میرزا حکمتی

همبستگی جهانی حامیان مادران پارک لاله ضمن اینکه در کنار امر دادخواهی ، بر لغو احکام اعدام و آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی —عقیدتی به عنوان خواسته های اساسی خود پای می فشارند ، خواستار آنند که تا تحقق این امر، امنیت این زندانیان حفظ شده، تمامی حقوق انسانی ایشان و دیگر زندانیان عادی در ایام حبس ، مطابق موازین زندانها رعایت شود و استانداردهای لازم در امور زندانها به اجرا در آید.

در پایان ، مادران پارک لاله و حامیانشان یاد همه زندانیان سیاسی- عقیدتی زن را که در آستانه روز جهانی زن در راه دستیابی به آرمانهای انسانی و عدالت طلبانه خود ، در اسارت به سر می برند، گرامی میدارند و خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط آنان می باشند.
___________________________________________________________________________
1—مادر کوهیار گودرزی فعال حقوق بشرو روزنامه نگار زندانی که بدون برخورداری از وکیل در جریان دا گاه ، به 23 ماه حبس تعزیری محکوم و در زندان کرمان به سرد می برد .
2- ژیلا کرم زاده مکوندی ، شاعر و از حامیان مادران عزادار (مادران پارک لاله)، به جرم همدردی و سرودن شعر برای مادران و جان باختگان به چهار سال حبس، دو سال تعزیزی و دو سال تعلیقی محکوم شده و در تاریخ ٦ دی ماه برای اجرای حکم ، بازداشت و روانه زندان شده است
3- سالنامهء آماری نقض حقوق بشر در ایران – ویژهء سال ۲۰۱۱
4- کمیته حمایت از روزنامه‌نگاران گزارش سال ۲۰۱۱
5 - شکنجه و خشونت جنسی علیه زندانیان سیاسی زن در جمهوری اسلامی —جنایت بی عقوبت / عدالت برای ایران
6- مهدیه محمدی گرگانی، همسر روزنامه نگار زندانی، احمد زید آبادی در مصاحبه با رادیو فردا – سپتامبر 2009
7- هرانا، خبر گزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران 23 فوریه 2011

8- اکتبر 2011 Euronews 8-
9 - خبر گزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، 20 فوریه 2011
10- 8 اکتبر 2011Euronew
11- نامه مادر مهدی محمودیان به رییس سازمان زندانها 29 فوریه 2011